موسی مندلسون ، فیلسوف آلمانی، انسانی زشت و عجیبالخلقه بود. قدی بسیار کوتاه و قوزی بدشکل
بر پشت داشت موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام
فرومت داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرومت از ظاهر و هیکل از ریخت افتاده او
منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، نهایت شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود
و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر از زیبایی فوق العاده ایی برخوردار بود، ولی ابداً به او
نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوانی کرد تا با او صحبت کند،
با شرمساری پرسید: آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
یکی از کاربران محترم سوالی در مورد تاریخ برگزاری عید پاک مسیحیان پرسیده بود ، به همین بهانه و از آنجاکه
این عید همزمان است با فروردین ماه شمسی که در آن قرار داریم ، بی مناسبت ندیدم که توضیح مختصری
در این باب تقدیم شود
عید پاک یا عید قیام، یکی از عیدهای بزرگ مسیحیان است و آن روزی است که مسیحیان به مناسبت پیروزی مسیح
بر مرگ و رستاخیز او جشن و شادی بر پا میکنند.
جریان رستاخیز حضرت عیسی (ع) هم به این صورت است که پس از آن که حضرت عیسی (به اعتقاد مسیحیان)
در روز جمعه بر بالای صلیب جان باخت، او را در قبری گذاشته و سنگی بر روی قبر گذاشتند صبح یکشنبه وقت طلوع آفتاب
مریم (س)و مریم مجدلیّه ( که از جمله مؤمنان و مقربان حضرت عیسی(ع) بود. و در مورد او می گویند در ابتدا زن بدکارهای
بوده که بعد از روبرو شدن با عیسی(ع) به او ایمان آورد و به نقل کتاب مقدس، عیسی(ع) ارواح خبیث را از درون او بیرون کرد،
و پس از آن او در شمار مؤمنان به عیسی(ع) قرار گرفت.) برای تدهین وی با حنوط بر سر قبر حاضر شدند امّا با تعجب
قبر را خالی یافتند.طبق انجیل"عهد جدید"، عیسی مسیح دو روز پیش از "روز فصح" به صلیب کشیده شد، و روز سوم،
در یکشنبهای که قرص ماه کامل بود، از قبر برخاست، ۴۰ روز در زمین زندگی کرد و بعد به آسمان رفت.
در مورد تاریخ برگزاری این عید هم باید گفت برخلاف سایر اعیاد و مراسمها، تاریخ برگزاری این عید ثابت نیست و هر سال
در روز یکشنبه ایی میان ۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل تغییر میکند که همزمان است با ۲ فروردین تا ۵ اردیبهشت شمسی
البته ریشه تاریخی این عید مربوط به تاریخ قوم بنی اسراییل است . این جشن، به نام عید پسح یا عید فطیر بزرگترین
عید کلیمیان بود که آن را به میمنت خروج قوم اسرائیل از مصر، جشن میگرفتند .یهودیان آن را به نام فَصاح/فَسح یا فَشاخ
میشناختند که به معنای "عبور" است. واژههای فساخ و پساک و سرانجام "پاک" از همین واژه مشتق شده است.
ابوریحان بیرونی، در "آثار الباقیه" شأن نزول و اهمیت این عید را نزد یهود و نصارا به تفصیل توضیح داده است. به قول ایشان
پیروان آیین یهود نخستین روز از هفت روزی که آن را "فطیرخوران" خوانند را فسحا نامیدهاند؛ و آن روزی است که بنیاسرائیل
از مصر بیرون آمدند، به کنعان وارد شدند و سر انجام به سرزمین آباد فلسطین رسیدند. بنی اسرائیل که از دوران زجر و اسارت
در مصر به جان آمده بودند، با رسیدن به سرزمین موعود، آزادی خود را جشن گرفتند و شادی کردند.
برای مسیحیان، عید پاک با رستاخیز و قیام مسیح پیوند خورده است. مسیحیان نخستین، که در جامعهای یهودی
میزیستند،جشن رستاخیز پیشوای خود را همزمان با مراسم عید فصح برپا میکردند. اما در سال ۳۲۵ میلادی
و پس از آن که مسیحیت توسط دولت روم دین رسمی شناخته شد، بزرگان کلیسا، عید رستاخیز مسیح را
از عید فصح یهود جدا کردند
زندگی آدمی فراز و فرودهای مختلفی داره . تلخ و شیرین ، سیاه و سفید ، بد و خوب و ... حتی گاهی ناخواسته در معرض
تجربه هایی قرار می گیره که نا مأنوس با شاکله شخصیتی او و یا ناسازگار با مبانی ارزشی اوست ، بیشتر اینها را باید
از منظر آزموده شدن آدمی نگاه کرد . خدا انسان را به حال خود رها نکرده بلکه به انحا مختلف در معرض آزمونهای مخنلف
قرارش میده و از این رهگذر است که ایمان و تقوا و انسانیت محک میخوره و «نمود»انسانها از «بود» شان تمایز داده میشه .
در این آزمون ها حتما لغزیدن هایی هست -که فقط معصومین بی لغزشن - انچه که مهم تر است متوجه شدن و تصحیح
غلط های زندگی است
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان ایلام، علی حیدر مظفری سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی استان با مفید دانستن برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب در کتابخانه های عمومی گفت: جلسات نقد بررسی به خوانندگان کتابها کمک می کند تا بهتر و عمیق تر به مطالعه ی کتاب بپردازند.
در ادامه حجت الاسلام بسطامی از اساتید حوزه و دانشگاه به عنوان نقد کننده ی کتاب،در این جلسه به شرح این رمان پرداخت و افزود: این کتاب بیشتر دارای درونمایه ی فلسفی است، شخصیت ها در این رمان اسم ندارند، عنوان های آنان رمزگونه است و فقط به نقش اجتماعی آنها توجه شده است.
وی افزود: موضوع اصلی این کتاب کوری عقل و فهم انسان است.
بسطامی افزود: ساراماگو در « کوری» تعهد و باور عمیق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سلیم همراه با تزکیة روح و جسم که تنها را ضمانت پایدار ماندن هر جامعهای است درغالب یک رمان هنرمندانه به ما ارمغان داده است.
رمان «کوری» در سال 1995 منتشر شد و در سال 1988 جایزه ی نوبل را از آن خود کرد.
.
.
منبع :ilam.iranpl.ir
.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
.
قرآن! من شرمنده ی توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود،
همه از هم می پرسند «چه کسی مرده است؟» چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
که تو را با طلا نوشته، یکی به خود می بالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و… آیا
واقعاً خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمنده ی توام اگر حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت
می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند... اگر چند آیه از تو را به یک نفس
بخوانند، مستمعین فریاد میزنند «احسنت…!» گویی مسابقه ی نفس است…
قرآن! من شرمنده ی توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای؛ حفظ کردن تو با شماره ی صفحه.
تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو؛
.
*منسوب به شریعتی
.
منظور از «زبان دینی» چه نوع زبانی است
در ادامه بحث زبان دین ، ابتدا لازم است مشخص شود منظور از «زبان دینی » چه نوع زبانی است . «زبان دینی» که مورد بحث است ، زبان مقدس یا رسمی هر دین خاص که عبادتها و مناسک و مناجاتهایشان را با آن انجام می دهند نیست. همچنین زبان فنی و قراردادی که متکلمان و فقیهان و کارشناسان دینی ساخته اند منظور نظر نیست . زبان در صورتی دینی می گردد که اهداف مورد نظر دین را تعقیب نموده و باورهای گوناگون دینی را بیان کند . به عبارت دیگر، دینی بودن، ویژگی نوع خاصی از زبان، در مقابل نوعی دیگر نیست . بلکه وصفِ شیوه خاصی از کاربرد زبان است و هر واژه یا جمله ای می تواند به گونه ایی در درون زمینه خاصی از باورها و رهیافتها به کار رود که هدفهای مورد نظر دین را پی بگیرد و باورهای دینی خاصی را بیان کند. بنابراین واژه «دینی» در ترکیب «زبان دینی»، توصیف کننده نوع ویژه ای از زبان نیست، بلکه قیدی است که شیوه خاصی از کاربرد زبان را بیان می کند. از این رو زبان دینی قسیم خاصی برای زبان طبیعی نیست و دینی بودن آن موجب پیدایش نوع دیگری از زبان نمی شود.(1)
عوامل مطرح شدن بحث «زبان دین»
همچنان که گفتیم زبان دین از موضوعاتی است که مورد توجه ویژه متکلمان و فیلسوفان قرار گرفته است اما سوال این است که متون دینی دارای چه خصوصیت و ویژگی های است که کنجکاوی متکلمان و فیلسوفان را برانگیخته است و آنها را واداشته است تا بحثی را با عنوان «زبان دین» وارد مباحث فلسفی کلامی کنند . برخی از متفکران، علل و عوامل ذیل را در شکل گیری این مسئله موثر دانسته اند:
1.مشکل معنا شناختی صفات الهی؛
2.مشکل تهافت های درونی متون دینی؛
3.مشکل تعارض علم و دین و تلاش برای حل آن از طریق راه حل های زبانی؛
4.پیدایش مکاتب فلسفی معارضی، چون پوزیتویسم، پوزیتویسم منطقی و فلسفه تحلیل زبانی.(2)
علت توجه فیلسوفان به زبان دین
با وجود آن که «زبان دین» ، موضوعی بیشتر کلامی است ، فیلسوفان نیز به این موضوع توجه نشان داده و به آن پرداخته اند . برای این توجه ، دو دلیل بیان شده است یکی اینکه اصولاً فیلسوفان به مسأله معنا علاقمندند و می خواهند بدانند الفاظی که انسان در محاورات خود از آنها استفاده می کند راجع به خداوند چگونه افاده معنا می کند مثلاً در قرآن آمده است « دست خدا بالای همه دست هاست »یا«خدا می بیند»،«خدا می شنود » فیلسوفان به طور طبیعی در جستجوی پاسخی برای این پرسش هستند که چگونه با کلماتی که برای سخن گفتن از پدیده های مخلوق به کار گرفته می شوند می توان به نحو معنا داری درباره خداوند سخن گفت ؟ چگونه می توان زبانی را که ناظر به قلمروی متناهی است درباره خدا که نامتناهی است به کار گرفت ؟ دومین دلیل علاقه فیلسوفان به زبان دین این است که آنها در پی تحلیل و بازشناسی اعتقادات مردم هستند و ناگفته پیداست که اعتقادات در قالب قضایا یا گزاره ها بیان می شوند. لذا درک زبانی که محمل بیان اعتقادات دینی گوناگون است برای درک همه جانبه خود آن اعتقادات ضرورت دارد و مقدمه پژوهشهای بعدی است . اگرچه بخش عمده ای از زبان دین مستقیماً برای بیان اعتقادات به کار گرفته نمی شود؛ بلکه مصروف مقاصد دینی متنوعی نظیر نیایش،عبادت و انذار می شود اما فیلسوفان می دانند که سایر کاربردهای زبان دین نیز مبتنی بر فرض پاره ای اعتقادات پیشین است. مثلاً پرستش خداوند با این پیشفرض صورت می گیرد که خدایی وجود دارد و در خور ستایش و سرسپردگی ماست. همچنین خداوند را به دعا خواندن براین پیش فرض مبتنی است که خدا واقعاً می شنود و به دعا پاسخ می دهد و غیره .اگر اعتقاداتی که پشتوانه این اعمال و سایر اعمال دینی هستند، آشکار شوند، با مجموعه ای از گزاره های دینی مواجه می شویم که مدعیات صدق و کذب برداری درباره خدا و نسبتش با جهان ابراز می کنند. فیلسوفان معتقدند که پس از درک معنای اصطلاحات دینی و بدنبال آن گزاره های دینی واجد آن اصطلاحات، می توانیم دلایل عقلانی پذیرش یا رد آن گزاره ها را بررسی کنیم.(3)
------------
1-خدا ، زبان و معنا ، ص 12
2-زبان دین، ص 41
3-مایکل پترسون و دیگران ، عقل و اعتقاد دینی ،ص 254 و 255
.
مطالب مرتبط:
.
محمداسماعیل دولابی معروف به حاج اسماعیل دولابی (زادهٔ ۱۲۸۲ در روستای دولاب از توابع تهران - درگذشتهٔ ۹ بهمن ۱۳۸۱) عارف عرفیگرای شیعی بود. و در جلساتی که سالها در تهران برگزار میکرد به بیان مفاهیم عرفانی به روش تخاطب دو سویه (با مخاطب) می پرداخت. از ایشان نکات آموزنده ای به جا مانده است از جمله تعبیری که درباره غیبت و ظهور دارند که به شرح زیر است :
"پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد که کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد،رد تن آقاش را دید از پشت پرده.تند و تند مرتب میکرد همهجا را
میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست
توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است،ناراحت نمیشود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد
ما که خنگ بودیم،گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد.او که زرنگ بود و خندیده بود کلی چیز گیرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید"