قرآن! من شرمنده ی توام ... *
قرآن! من شرمنده ی توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود،
همه از هم می پرسند «چه کسی مرده است؟» چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
که تو را با طلا نوشته، یکی به خود می بالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و… آیا
واقعاً خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمنده ی توام اگر حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت
می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند... اگر چند آیه از تو را به یک نفس
بخوانند، مستمعین فریاد میزنند «احسنت…!» گویی مسابقه ی نفس است…
قرآن! من شرمنده ی توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای؛ حفظ کردن تو با شماره ی صفحه.
تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو؛
.
*منسوب به شریعتی
.
مطلب شما را با دقت خواندم... بنده کاملا با ادبیات و قلم دکتر شریعتی آشنا هستم... اما این نوشته از آثار ایشان نیست چرا که دلایل مدغنی داریم برای اثبات اینکه مطلب دکتر شریعتی نیست...