وب سایت ع . ا. بسطامی

وب سایت  ع . ا. بسطامی
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

در بیان علت اینکه چرا بسیاری از دعاهای ما به هدف اجابت نمی رسند و برآورده نمی شوند در آیات قرآن و سخن معصومین دلایلی ذکر شده است که موارد ذیل از آنجمله است :

1-گاهی مصلحت آدمی در اجابت نشدن دعا است

2-گاهی خدا خواسته انسان را برآورده نمی کند تا بعدا بهتر و بزرگتر از آن را به انسان بدهد

3-گاهی موانعی مانند گناه انسان را از اجابت شدن دعاهایش باز می دارد

4-گاهی اجابت شدن دعا موجب غرور آدمی می شود پس دعا برآورده نمی شود که تا ایمان مومن مصون بماند

5- ....

مولوی نیز با پرداختن به این موضوع دلایلی چند برای روا نشدن دعا بیان می دارد که در اینجا به یکی از آن دلایل اشاره

می شود . در نظر مولوی ، گاهی اوقات اجابت نشدن دعا عین رحمت خداوند است. خداوند می داند که برآوردن خواسته

مورد نظر آدمی، به ضرر و زیان اوست و انسان خود خبر ندارد، از اینرو خدا از سر مهربانی آن دعا را اجابت نمی کند:

بس دعاها کان زیانست و هلاک          وز کرم می نشنود یزدان پاک

.

مولوی در توضیح این مطلب داستان مرد مارگیری را نقل می کند که دزدی مارش را می رباید و می گریزد. مارگیر ناراحت از این

اتفاق از یافتن دزد نا امید می شود. مدتی میگذرد تا اینکه مارگیر به صورت اتفاقی با جسد مرده دزد روبرو می شود که به زخم

مار جان باخته است. و او که قبلا دعای بسیار کرده بود که خداوند مارش را به او بازگرداند، خوشحال از اجابت نشدن دعایش،

خدا را شکر میکند. چرا که اگر مارش پیدا می شد اکنون او به جای دزد هلاک نیش مار شده بوده بود .

.

دزدکی از مارگیری مار برد                        زابلهی آن را غنیمت می شمرد

وارهید آن مارگیر از زخم مار                      مار کشت آن دزد او را زار زار

مارگیرش دید پس بشناختش                   گفت از جان مار من پرداختش

در دعا می خواستی جانم ازو                   کش بیابم مار بستانم ازو

شکر حق را کان دعا مردود شد                 من زیان پنداشتم آن سود شد

بس دعاها کان زیان است و هلاک             وز کرم می نشنود یزدان پاک      (مثنوی، دفتر دوم/ 135 تا ا40)

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۰۵
ع . ا . بسطامی

وداع با ماه رمضان

يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ

.

امام سجاد(ع) در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه با جملاتی پر سوز و گداز وداعی عاشقانه با ماه رمضان دارد

آنچه در پی می آید برداشتی آزاد از بخشهایی از این دعای شریف است :

.

خداحافظ! خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ دوستان خدا

خداحافظ ای بهترین مانوس و همراه از میان همه زمان‏ها و لحظه ها؛ و با شکوه ترین در میان همه ماه‏ ها

خداحافظ ای همراهی که برایم عزیز بودی و اکنون که می‏روی دلم داغدار جدایی توست . فراقت غمی است روی غم هایم

خداحافظ ای همنشین من، که تا بودی، دلم نرم و رام بود . ای عزیز، وقتی که تو آمدی، گناهانم چه اندک شدند!

خداحافظ ای یاوری که کمک کردی تا بر بدی ها چیره شوم و پیمودن راه‏های نیکی را برایم آسان نمودی.

خداحافظ ای محو کننده گناهان و پوشاننده عیب ها

خداحافظ ای ماه عزیزی که چه‏ قدر برای گناه‏کاران طولانی بودی و چه‏ قدر برای مؤمنان با شکوه

خداحافظ اى ماهی که نه در همنشینی ات کسالتی بود و نه در حضورت بدی و کراهتی

خداحافظ و به سلامت! همان‏گونه که تو بر ما با برکات فراوان و سلامتی فرود آمدی و ناپاکی‏های گناه را از ما زدودی

و ما را از خطاها شست و شو دادی!

خداحافظ ای ماهی که در این لحظه های وداع، نه از تو ملولیم و نه از دشواری های روزه‏ ات خسته

خداحافظ ای ماهی که خواستار حضورت بودیم و خوشحال که خواهی آمد و اکنون اندوهگین از رفتنت که از دوری‏ ات چه کنیم!

خداحافظ که چه بدی‏هایی را از ما دور کردی و چه خیراتی را با آمدنت نصیبمان کردی!

خداحافظ و درود بر تو و شب قدر ات که عظمتش فراتر از هزار ماه است

خداحافظ که تا بودی، مشتاق آن بودیم که بیشتر بمانی و اکنون که می‏روی، دل‏هایمان برای دیدار دوباره‏ ات بیقراری می کند

خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که با رفتنت از آن محروم می شویم

خداوندا ما «اهلِ» این ماه بودیم و تو ما را به آن شرافت بخشیدی و با آن، بر سر ما منّت گذاشتی! ...

 ........................................................................................................................................................

متن اصلی بخش های مذکور از دعا .

السّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیّامِ وَ السّاعَاتِ.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْ‏آمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضّ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلّتْ فِیهِ الذّنُوبُ.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشّیْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللّهِ فِیکَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَکَ بِکَ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذّنُوبِ، وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیّامُ.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلّ أَمْرٍ سَلَامٌ‏
السّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ
السّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنّا دَنَسَ الْخَطِیئَات‏
السّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ.
السّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنّا، وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا
السّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
السّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ، وَ أَشَدّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.
السّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ.
اللّهُمّ إِنّا أَهْلُ هَذَا الشّهْرِ الّذِی شَرّفْتَنَا بِهِ، وَ وَفّقْتَنَا بِمَنّکَ لَهُ

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۶
ع . ا . بسطامی

خوی من کی خوش شود بی‌روی خوبت ای نگار

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۳۱ ب.ظ

خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار خوی من کی خوش شود بی‌روی خوبت ای نگار
بی‌تو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب با تو هستم چون گلستان خوی من خوی بهار
بی‌تو بی‌عقلم ملولم هر چه گویم کژ بود من خجل از عقل و عقل از نور رویت شرمسار
آب بد را چیست درمان باز در جیحون شدن خوی بد را چیست درمان بازدیدن روی یار
شربتی داری که پنهانی به نومیدان دهی تا فغان در ناورد از حسرتش اومیدوار
چشم خود ای دل ز دلبر تا توانی برمگیر گر ز تو گیرد کناره ور تو را گیرد کنار

این یکی از غزلیات عرفانی اخلاقی مولوی در دیوان شمس است. از نگاه مولوی علت اصلی همه کج خلقی ها و بد خویی های ما آدمها، دوری از روی یار است.

«خوی من کی خوش شود بی‌روی خوبت ای نگار ».

اگر خیری هست، خوبیی هست، زیبایی هست باید از جانب آن نگار قدسی که مخزن همه این خیر ها و زیبایی هاست در آدمی جاری شود . همان که هم نشینی با او بهار آور جان است و دوری از او زمستان و خزان

«بی‌تو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب          با تو هستم چون گلستان خوی من خوی بهار»

اینکه در بیان انبیاء و اوصیاء و عارفان، انسان، به خداگونه گی دعوت شده است، یعنی همین رنگ الهی زدن به سراپای زندگی. افکار و گفتار و کردار. که بی رنگ و حضور آن نگار یگانه، هر چه هست توهم است، سایه ای از واقعیت. عقلی هم حتی نیست، توهم عقل است

«بی‌تو بی‌عقلم ملولم هر چه گویم کژ بود                من خجل از عقل و عقل از نور رویت شرمسار»

در این حال تنها راه پیراسته شدن از کژی و ناراستی و تعفن و ... پیوستن و آراسته شدن به جمال یار است. همچنانکه آبهای مانده و گندیده، با وصل شدن و پیوستن به دریا، زلال و با طراوت می شوند، جانهای فرسوده از دنیازدگی و روح های متعفن از گناه، با روی آوری و وصل شدن به خدا از زشتی ها پیراسته شده و به خوبی ها آراسته می شوند

«آب بد را چیست درمان باز در جیحون شدن            خوی بد را چیست درمان بازدیدن روی یار»

آخرین توصیه مولوی این است :

«چشم خود ای دل ز دلبر تا توانی برمگیر                گر ز تو گیرد کناره ور تو را گیرد کنار»

در نگاه مولوی، اگر انسان طالب خوبی و زیبایی است، در هر حال و شرایطی نباید دست از جانب خدا بر دارد. چه پسند افتد و چه پسند نیافتد . چه بختیار باشد و چه نابختیار، چراکه جز در این آستان، نشانی از خیر و پاکی و زیبایی نیست.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۱
ع . ا . بسطامی