اگر عاشورا نبود ...
اگر عاشورا نبود ...
قال رسول الله (ص)» : إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً » *
"شهادت حسین (ع) در دلهای مومنان آتش و حرارتی ایجاد میکند که هرگز به سردی
نمی گراید"
انگار این دلبری ها و بی قراری های محرم ، سنت و اراده ایی الهی است ،
و الّا این چه شور و حرارتی است که هر سال که میگذرد پر لهیب تر میشود .
این چه حکایتی است که در پس سالهای دور ،کهنه نمی شود و هنوز تازه به تازه است.
این چه غم با شکوهی است که نه گفتنش تلخ است و نه تکرارش ملال آور .
" یک قصّه بیش نیست غم عشق، وین عجب
کز هر زبان که مـی شـنوم،نـامکـرّر است "
عاشورا همان اتفاق غریبی است که اگر نبود ، دستگاه هستی انگار چیزی کم داشت
اگر عاشورا نبود ؛ «عشق» مفهومی انتزاعی بود و «مردن بر سر عشق»در حد همان
قصه های اساطیری می ماند
اگر عاشورا نبود ؛ » آزادگی» در زندان جهل خودکامگان تا کنون پوسیده بود
و «ایثار و از خودگذشتگی« به دنبال یافتن مصداقی سربلند برای خود، آواره تاریخ بود.
اگر عاشورا نبود و خون حسین(ع) صحرای «طف» را سیراب خود نکرده بود،
«شهادت» تعریفی به این سرخی نیافته بود
عاشورا اکمال حجت مسلمانی ماست .