وب سایت ع . ا. بسطامی

وب سایت  ع . ا. بسطامی
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

مهدویت و نظریه پایان تاریخ

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

السلام علی ربیع الانام و نضره الایام
سلام بربهار انسانیت و خرمی روزگاران


مطلبی که در ادامه می آید خلاصه ویرایش شده سخنرانی ایست که در تاریخ چهارشنبه 91/4/14
با عنوان «جامعه مهدوی و نظریه پایان تاریخ » در جمع کارکنان و بسیجیان محترم سپاه ناحیه ایلام ایراد گردید
                                                             

آرزو و تکاپوی بشر برای رسیدن به یک جامعه آرمانی و مطلوب از مسائلی است که پیشینه آن به قدمت تاریخ اندیشه انسان می رسد . طرح اتوپیا یا آرمان شهر را افلاطون سالها پیش از میلاد مسیح(ع) مطرح کرد بعدها فارابی این مفهوم را با عنوان مدینه فاضله صورت بندی نمود. افلاطون و فارابی فقط شاخص های یک جامعه آرمانی را معرفی کردند و مصداقی برای آن عرضه نداشتند. بعدها هر مکتب فکری اجتماعی که بوجود آمد ایدئولوژی خود را تنها مصداق ممکن جامعه مطلوب و آرمانی معرفی کرد. زمانی مارکسیستها جامعه بی طبقه ضد سرمایه داری سوسیالیسم را بهترین جامعه ممکن و حتی سرنوشت محتوم جامعه بشری قلمداد می کردند چنانکه مارکس و انگلس در نوشته هایشان سرنوشت ناگزیر جامعه را حرکت به سوی سوسیالیسم در قالب شورش های اجتماعی کارگری طبقات فرودست علیه طبقات فرادست می دانستند و جامعه سوسیالیست را همان جامعه ای که بشر آرزوی آنرا دارد معرفی می کردند . اما  با غالب شدن نظام سرمایه داری -که مارکسیستها وعده قطعی و حتمی زوال آنرا داده بودند- و نیز فروپاشی کشورهای کمونیستی بلوک شرق مشخص شد که این ادعا تنها یک توهم بوده است و سوسیالیسم نمی تواند جامعه آرمانی انسان باشد .

بعد از شکست و ناکامی تفکرات مارکسیستی ، فیلسوفی سیاسی اندیش به نام « فرانسیس فوکویاما » که اصالتاً ژاپنی است اما بزرگ شده آمریکا است ، با طرح نظریه « پایان تاریخ »ایدئولوژی و نظام «لیبرال دموکراسی» را همان نظام آرمانی و مطلوب بشری معرفی کرد . به اعتقاد فوکویاما‌، امروزه نظام لیبرال دمکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شرق به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که‌ همه‌ی کشور‌ها و جوامع ، ناگزیر باید به آن بپیوندند چرا که این تفکر محصول آخرین تلاشهای عقلانی بشر در حوزه حکومت داری و تدبیر جامعه و برآیند رقابت ایدئولوژی های مختلف است‌. به زعم ایشان تصور این که نظام سیاسی بهتر و مناسب‌تری به عنوان آلترناتیو و یا جایگزین برای این نظام پیدا شود وجود نخواهد داشت و پس از این اگر تفکر و مشربی هم بروز کند در ذیل لیبرال دموکراسی و در جهت تکامل این ایدئولوژی خواهد بود . از اینرو فوکویاما معتقد است لیبرال دموکراسی کم نقص ترین و پربازده ترین سیستم سیاسی اجتماعی است که بشر به آن دست یافته است و امکان تجربه سیستمی بهتر از آنرا ناممکن می داند .

اینکه علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته برای طراحی مدلی از ساخت سیاسی اجتماعی که بشر به راحتی در ساحل آن بیاساید اما هنوز این اتفاق نیافتاده است ریشه در چند نکته دارد اول اینکه سطح توقعات و انتظارات انسان در هر یک از ابعاد زندگی ، سیری تکاملی دارد . شاهد آن همین ظهور و افول ایدئولوژی ها و مکاتب گوناگون و نا ماندگاری آنهاست . با فرض درستی این مشربها ، این مکاتب تنها توانسته اند در یک بازه زمانی و تاریخی محدود یا در یک حدود جغرافیایی و فرهنگی خاص کارآمدی داشته باشند یعنی نه تنها فراگیر و جهان شمول نبوده اند بلکه فامت آنها کوتاه تر از قامت روبه رشد سطح نیازمندی ها و توقعات فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و مهمتر از همه ، سویه های معنوی جوامع بشری است

نکته دوم این است که برآیند عقول بشری با همه سعی و جهد ، به علت عدم اشراف لازم به تمام زوایای انسان و در نتیجه ، فقدان یک انسان شناسی تمام عیار ، قادر به طراحی سیستم و نظامی جامع و همه جانبه نگر برای انسان نخواهد بود بنابراین اگر چه این امکان وجود دارد که بشر با عقل عرفی اش به یک ایدئولوژی نهایی برسد اما این الزاماً به معنای کامل ترین و بهترین ایدئولوژی نخواهد بود بلکه به معنای این است که عقل بشری با ابزارهای موجودش به بهتر از این دست نخواهد یافت و سقف آن همین است و به بالاتر راهی ندارد و به بیان دیگر انسان به پایان توان ایده پردازی در باب نظامات سیاسی اجتماعی رسیده است و دلیل اصلی این ناتوانی ضعف در مبانی و زیرساخت های فکری این ایدئولوژی هاست . از این روی باید گفت آقای فوکویاما با نظریه اش مبنی براینکه لیبرال دموکراسی بهترین دست آورد ممکن است ، ناخواسته بهترین خدمت را به اندیشه مهدویت و جامعه مهدوی کرده است . چراکه اگر بهترین دست آورد بشری ، نظامی باشد که تجربه آن  پیش روی ماست و آسیب ها و نواقص و ناکارآمدی آن بخصوص در افول ارزشهای اخلاقی و انسانی  بر همه روشن است ، این خود دلیل محکمی است بر ناکارآمدی عقل و اندیشه ای که پشت به وحی کرده است و ابزارهای خود را برای به سعادت رساندن انسان کافی دانسته است. آری آن جامعه مطلوب و آرمانی که از دیرباز بشر در آرزوی آن بوده است و بخاطر آن دست به تجربه های گوناگون و پرمخاطره زده است چیزی نیست که با این ابزارها و عیار عقلی موجود تحقق یابد باید برای چنین جامعه ای که قرار گاه واقعی آدمی و تأمین کننده سعادت حقیقی او  باشد به دنبال آبشخور دیگری بود.

لذا آقای فوکویاما درست می گویند ، تاریخ از لحاظ ایدئولوژی و یک نظام بی نقص ، پایانی خواهد داشت اما آن پایان ، لیبرال دموکراسی نیست بلکه جامعه مهدوی است . به یک معنا ایشان در مصداق دچار اشتباه شده اند.

جامعه مهدوی با سه وجه امتیاز عمده همان جامعه آرمانی است که پیش از این با عناوینی مانند اتوپیا، آرمان شهر ، مدینه فاضله مورد آرزوی جوامع بشری بوده است. و آن وجه امتیازها از این قرار است :
1-بر خلاف ایدئولوژی های رقیب ، ساختار نظام مهدوی تنها بر عقل متعارف استوار نیست بلکه ریشه در وحی دارد و همین مسئله است که در محاسبات آقای فوکویاما لحاظ نشده و او را به اشتباه انداخته است . عقلاً کسی بیشترین صلاحیت تجویز ایدئولوژی برای انسان را دارد که شناخت کامل تری از انسان داشته باشد و شناخت چه کسی از انسان کامل تر از خالق انسان یعنی خداست . بنابراین جستجوی جامعه مطلوب و آرمانی که به معنای واقعی کلمه انسان در آن احساس سعادتمندی کند جز از مسیر الهی بی نتیجه و ابتر خواهد ماند . جامعه مهدوی بر ایدئولوژی الهی استوار است

2-بشر امروز به این حقیقت رسیده است که حکومت صالحانی که تکیه بر اراده خداوند دارند مورد اعتماد تر از دیگر گونه هاست . حاکمیت جامعه مهدوی به اذن و نصب الهی است . حجتی که آخرین حلقه ی سلسله انبیاء و ائمه است

3-انسان موجودی دو ساحتی است ، مادی و معنوی ، جسمانی و روحانی  و متعلق به دو دنیای در طول هم ، این دنیا و آخرت . سعادت و خوشبختی حقیقی انسان در تأمین و مدیریت این هر دو ساحت است . نادیده گرفتن هر یک از آنها بخصوص بعد معنوی که اصیل تر است موجب ناکامی و خسارت است . تنها در جامعه مهدوی است که بشر جایگاه این دو بعد را به روشنی خواهد شناخت و لذت سعادت حقیقی را خواهد چشید . در چنین جامعه ای است که بنابر روایات رفاه عمومی چنان است که فقری نخواهد ماند چنانکه اگر کسی بخواهد صدقه و زکات بدهد نیازمندی پیدا نخواهد کرد تا صدقه اش را به او بدهد و یا امنیت چنان است که پیرزنی با طبقی از طلا شهر به شهر می گردد و کسی متعرض او نمی شود . در جامعه مهدوی است که انسانها در انس و عاطفه با هم زندگی می کنند  عبارت « ربیع الانام » یعنی « بهار انسانیت » که ما خطاب به حضرت حجت به کار می بریم اشاره به همین موضوع است

بی تردید تاریخ هم از لحاظ زمانی و هم از لحاظ ایدئولوژیک پایانی خواهد داشت اما آن نه « لیبرال دموکراسی »
بلکه « جامعه مهدوی » خواهد بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۰
ع . ا . بسطامی

میلاد امام رضا(ع)

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۶ ق.ظ

میلاد فرخنده امام رضا(ع) را خدمت همه دوستان تبریک و تهنیت می گویم .

امامان معصوم از لحاظ افکار و اخلاق و تعقل و دیانت و ... کامل ترین

انسانهاهستند و برای همین هم پیشوا و امام قرار داده شده اند

بنابراین رواست نه تنها شیعیان که هر انسان خردمندی رفتار و اخلاق و

عقلانیتش رابا این انسانهای کامل تنظیم کند .

حدیثی که در ادامه می آید یکی از سخنان اندیشمندانه امام رضا(ع) است :

« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».

دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۰۶
ع . ا . بسطامی

« خودِ » انسان

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۳۱ ق.ظ

«از خود بیگانگی» مفهومی است که هم در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده و هم در آراء برخی از متفکران غربی مانند هگل و فوئرباخ و مارکس با عنوان الیناسیون از آن بحث شده است .اصل این مفهوم به معنای دور افتادن آدمی از اصل و ماهیت اصلی خویشتن است . یعنی انسان یا از سر غفلت یا به علت توهم و یا به دلیل ناآگاهی ، درک درستی از ارزش و حقیقت وجودی خود ندارد و به همین خاطر به اموری می پردازد و عمر و فکر و توان و  استعدادهایش را صرف مسائلی می کند که دون شخصیت اوست و همین نیز عامل اصلی انحطاط آدمی است . اما وجه افتراقی بین تبیین قرآنی این مفهوم با آنچه که متفکران غربی از آن سخن گفته اند وجود دارد که قابل توجه است و نسبت اندیشه های وحیانی را با فلسفه اندیشی های بشری مخصوصاً آن دسته که خود را بی نیاز از وحی می دانند روشن می کند و آن هم اختلاف بر سر «اصل و حقیقت » انسان است . این سه متفکری که نامشان در بالا رفت اگر چه هر کدام در باب «اصالت انسان»  حرف متفاوتی دارند اما هر سه در یک دیدگاه مشترک هستند ،  و آن اینکه عامل از خود بیگانگی انسان را دین گرایی او می دانند و معتقدند که فقط زمانی بشر خویشتن خویش را باز می یابد که دین را کنار نهد و تا دین بر اندیشه ی بشری حاکم است، از خود بیگانگی گریبانگیر آدمی است. در واقع این گروه بر این باورند که ماهیت انسان هرچه که باشد نا همگون با دینداری است .  این نظر ، نقطه مقابل دیدگاه الهی است . در آیات قرآن ، حقیقت و اصالت انسان ، خداگرایی یا به معنای دیگر « دینداری » انسان معرفی شده است و سعادت و رستگاری او در پیوستن او به خداوند دانسته شده . انا لله و انا الیه راجعون . و آنچه که موجب از خودبیگانگی و به تعبیر قرآن «خودفراموشی»  می شود دوری از خداست و برای همین است که خداوند انسانها را هشدار می دهد که : « ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم »  ( و همانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را نسبت ‏به خودشان دچار فراموشی کرد.)(حشر ، 19)  و این خود فراموشی همان مفهوم «از خود بیگانگی» است که نتیجه آن ، خود را ارزان فروختن است : بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ ( وه که به چه بد بهایی خود را فروختن ) ( بقره ،90)  .
و این قابل تأمل است که خدا « خودِ »  انسان را ملازم با « دینداری » می داند و تفکری دیگر مخالف با « دینداری »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۱
ع . ا . بسطامی

مانیفست بندگی عاشقانه

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۱۰ ب.ظ

این غزل سعدی را می توان مانیفست بندگی عاشقانه دانست . غزلی معرفت سوز و حال افزا

 

ما گدایان خیل سلطانیم

شهربند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود

هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند

ره به جای دگر نمی‌دانیم

چون دلارام می‌زند شمشیر

سر ببازیم و رخ نگردانیم

دوستان در هوای صحبت یار

زر فشانند و ما سر افشانیم

مر خداوند عقل و دانش را

عیب ما گو مکن که نادانیم

هر گلی نو که در جهان آید

ما به عشقش هزاردستانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

ما تماشاکنان بستانیم

تو به سیمای شخص می‌نگری

ما در آثار صنع حیرانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم

ترک جان عزیز بتوان گفت

ترک یار عزیز نتوانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۰
ع . ا . بسطامی